انسان، عقل در راه سعادت

جمعه، شهریور ۱

شاکلۀ وحی چگونه صیغه ایست ؟


در الاهیات اسلامی در بارۀ وحی ، چنین گفته اند:
وحی ، پیامی الهی است که توسط فرشته یا بدون آن به پیامبر القاء می شود .که او ، هم واسطه را درک می کند و هم مبدأ پیام را می داند. وحی ، نوعی حدس و الهام است. که در لغت به هر نوع القاء آگاهی ، نظیر اشاره ، آواز، ندا ، رؤیا و بشارت گفته می شود.

حال ببینیم در روانشناسی جدید ، الهام و بشارت چگونه پدیده ایست و القاء آگاهی به وساطت حس ششم ، که به آن قدرت شهود گفته می شود ، پیش بینئ وقایع ، چگونه صورت می گیرد .

حس ششم ، پی بردن به بعضی مسائل از طریق الهام یا احساس درونی است که هشدارهایی در مورد وقایع احتمالی به انسان می دهد. ابداع واژۀ حس ششم برای اولین بار توسط یک روانشناس آلمانی بنام رادلف تیشنر مطرح شد.
مسلم است که حس ششم برای حدس ، پیش بینی و یافتن راه حل به اطلاعات حاصل از پنج حواس نیازمند است . چون یافتن راه حل و پیش بینئ آن در مغزی خالی از اطلاعات صورت نمی گیرد و به اطلاعات پایه نیازمند است. که در مواقعی ، اطلاعات انباشته شده در ناخودآگاه، ناگهان یا آرام و بتدریج پس از خوابی فرح بخش در خود آگاه ما سرریز می شود که در این مقطع مغز آدمی با تمام ظرفیت بکار می افتد و کلید ِ قفل ِ مشکلات بدست می آید . در نتیجه ، حس ششم برآیند پنج حواس به اضافۀ تجربه است.

حال ببینیم خصوصیات روحی و روانی محمد ابن عبدالله ، چگونه گریبانگیر شاکلۀ وحی بوده و از آن برای یافتن راه حل ها و صدور فرامین استفاده می کرده است.

می دانیم که محمد ، نبی عربی به بیماری صرع یا غش مبتلا بود . دربارۀ این بیماری و حالات جسمی و روانئ بیمار چنین آمده است.

بیماری صرع یا به انگلیسی اپی لپ سی « Epilepsy » درنورولوژی به حالتی گفته می‌شود که شخص ٬ با پائین آمدن قند خون و کمبود کلسیم ، پیوسته دچار تشنج می شود . گاه علت صرع ، وجود غده در مغز و بیماری هایی که بر رگ های عصبی اثر می گذارند ، یا انواع سموم می باشد . علائم بالینی آن ، تب بالا و تشنج ناشی از آن است . در این حالت بیمار دچار غش می شود که ناگزیر است بر زمین نشسته یا دراز بکشد . در حال اغماء و بیهوشی ، دست و پا می زند ، دهانش کف می کند و تمام سر و تنش بشدت می لرزد که در این مرحله سیستم دفاعی بدن وارد میدان شده و مغز برای مقابله با مرگ ، هورمون های لازم را بسوی کبد برای تزریق قند به خون ، بسوی قلب برای بالا بردن تپش ، روانه میکند و قلب با دریافت آن با تمام ظرفیت ، فشار یا « پمپاژ » خود را بالا برده و به همراه خون ، مقدارِ فراوانی مواد قندی و اکسیژن بسوی مغز اعزام می کند و بخش های خفتۀ مغز بتدریج از حالت وقفه و اغماء خارج و لبریز از مواد حیاتی گردیده و به نشاط می رسد که در این سرخوشی ، هوشمندی آن به بالاترین درجه ارتقاع می یابد و حس ششم ، فعال و چالاک می شود و شهود در نزد هوشمندان اتفاق می افتد و کلید رمزِ مشکلات بدست می آید که دین باوران و خوش خیالان ، نام این فرآیند را وحی گزارده اند...


در هنگام وحی در گوش های محمد زنگ به صدا در می آمد, چشمانش قرمز میشد و نفسش به تنگی می افتاد , در این زمان یا روی زمین می افتاد و یا اینکه دراز می کشید, بدن محمد به شدت می لرزید و چشمانش باز می ماند.
کف از دهانش جاری میشد و بدنش به شدت عرق می کرد, بعضی وقتها در هنگام وحی همانند شتر خرناس می کشید.
( صحیح بخاری , جلد دوم ,فصل 16 , صفحه 254 )


منابع
واقدی ، طبقات . جلد 1 ص 197 ...
مبانی رسالت انبیا در قرآن ص . 201 تا 203 . 
عایشه بعد از محمد ، کورت فیشلر .
صحیح بخاری . جلد دوم . فصل 16 . صفحۀ 254



کمی تامل کنیم و قدری تفکر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

درود بر شما
لطفا دیدگاه خودتون رو به زبان پارسی نگارش کنید ،سپاس