دلیل مخالفت آخوندها با شاهان افشار و پهلوی :
نادر شاه بساط مفت خوری آخوندها را در ایران برچید و گروهی از آنها بویژه آخوند های اصفهان به کربلا و نجف گریختند ، گروهی از آنها که علیه نادر شاه تبلیغ و دسیسه می کردند ، تنبیه یا کشته شدند و نادر شاه که بدرستی در یافته بود دامن زدن به جنگ شیعه و سنی به سود کشورهای رقیب اروپایی است تبلیغات منفی که دکانی برای آخوندهای شعیه بود را ممنوع کرد.
و اما رضا شاه دست آخوندهای زالو را یکسره از جان و مال و ناموس مردم ایران کوتاه کرد، دادگستری را از آنها گرفت ، آموزش و پرورش مدرن جای خود را به مدرسه های طلبگی آخوندها داد ، زن را از اندرونی سیاه قاجار بیرون کشید و ناسیونالیسم ایرانی را که یعقوب لیث صفاری با درگذشت زود هنگام نتوانست پیاده کند ، پس از ۱۴۰۰ سال در ایران زنده کرد و گاه شمار ایرانی را جایگزین ماه های قمری کرد. سه مورد آخر گناهی نا بخشودنی در نزد آخوند هاست زیرا با این همه چماق کشی و تبلیغ خرافات نتوانستد زن ایرانی را به اندرونی سیاه قاجار باز گردانند و مردمی که به خود آگاهی ملی رسیدند روز بروز ناسیونالیست تر می شوند.
دلیل مخالفت چپی ها با شاهان افشار و پهلوی :
پس از روی کار آمدن سلسله پهلوی بچه آخوندها و شاهزاده های قاجار که کل منافعشان بر باد رفت بهترین راه مخالفت خود را عضویت در حزب توده و دیگر احزاب چپ دیدند و اگر دقت کنید سران اصلی چپ اکثرا بچه آخوندها مانند کیانوری (نوه شیخ فضل الله نوری) از سران حزب توده و شاهزاده های قاجارمانند زن کیانوری مریم فیروز (دخترعبد الحسین فرمانفرمای قجری) مؤسس سازمان زنان حزب توده، و مظفر فیروز (پسر نصرت الدوله فیروز قجری) بودند.
اما دلیل دشمنی بخش قاجاری سران احزاب چپ با نادر شاه این است که پدر بزرگ فتحعلی شاه قاجار با نام فتحعلی خان در زمان نادر شاه داعیه پادشاهی داشت و پس از شکست از نادر شاه کشته شد و پادشاهی ننگین قاجار ۵۰ سال به تاخیر افتاد. رضا شاه نیز سلسله قاجار را که در درازای ۱۳۵ سال جز خفت و خواری چیزی برای ایران نداشتند بر انداخت. دلیل دیگر آن نیز جهان وطنی بودن برخی از هواداران احزاب چپ که کلا با مفاخر ملی ایران دشمنی می کنند.
تروریست ها شخصیتی تمام خدمات نادر شاه به ایران را نادیده می گیرند و تنها می گویند پسرش رضا قلی میرزا را کور کرد!
کور کردن رضا قلی میرزا در اثر یک سو ظن پیش آمد و نادر شاه بازمانده عمرش را دچار ناراحتی روحی و روانی شد.
اما در برابر، شاه عباس صفوی که سر پسرش را برید و یک هفته آن را پای سفره می گذاشت و دو پسر دیگرش را کور کرد به دلیل آخوند نوازیش کسی علیه او تبلیغ نمی کند .
همچنین نادر شاه را بدلیل حمله به هند شخصی شبیه چنگیز خان معرفی می کنند که کمال بی شرمی و بی انصافی این دو گروه است .
درباره رضا شاه نیز می کوشند او را عامل انگلستان معرفی کنند و تغییرات بزرگی را که در زیر ساخت جامعه مدنی ایران بوجود آورد در حد ساختن چند پل و راه آهن که البته آن ساختمان ها نیز در نوع خود شاهکاری است، پایین بیاورند.
نادر شاه در دشت مغان از سوی سران کل ایران زمین به پادشاهی برگزیده شد و رضا شاه با رای مجلس شورای ملی .
این دو گروه همواره کوشیده اند این دو گزینش را تقلبی جلوه دهند .
پرسش اینجاست که شاهان ننگین و آخوند نواز قاجار مگر جز این است که با زور شمشیر یک جوجه خون آشام بر روی کار آمدند ؟
رفتار قاجارها با شاهزادگان زند چگونه بود ؟
لطفعلی خان، شهریار زند، محبوب دل ایرانیان را چگونه کشتند ؟
به گفته شرق شناسان لطفعلی خان زند ۲۰۰ سال از نظر فکری از زمان خودش جلوتر بود و هم او بود که آخرین امید ما برای صنعتی شدن و ماندن در جمع کشورهای نیرومند جهان بود.
در پایان کافیست به نامه مثلا اعتراضی بچه آخوندی به نام احمد صدر حاج سید جوادی به علی خامنه ای اشاره شود . حاج سید جوادی در آن نامه با ابراز شادمانی از سقوط سلسله پهلوی در جایی از نامه می گوید نیروهای امنیتی رژیم در آدم کشی روی نادر شاه را سفید کرده اند .
این مفت خورهای قجری و آخوند زاده که مسوول تمام سیه روزی های مردم ایران در ۲۰۰ سال گذشته هستند باید بدانند زمستان به پایان خود بسیار نزدیک است و رو سیاهی به آنها می ماند.
کمی تامل کنیم وقدری تفکر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر