انگیزه
اصلی اعراب مسلمان در حمله به ایران واقعا چه بوده است ؟؟؟؟؟
نتایج آیات جهاد و قتال قرآن در ایران ( بخش سوم )
کسب غنایم (غنیمت
های جنگی از تمام متصرفات در جنگ از قبیل زنان و دختران و پسران به عنوان برده و
کنیز و مال و اموال غارت شدگان) انگیزه اصلی اعراب مسلمان در جنگ ها بوده است
!!!! بله درست فهمیدید، انگیزه اصلی اعراب در حمله به سرزمین و مردم
ایران گسترش دین اسلام نبوده بلکه در واقع در نظر اعراب مسلمان و اشراف
عربستان جنگهای دایمی و کسب غنایم و تصرف اراضی و بدست آوردن اسیران برده از کشورهای
همسایه از جمله ایران از فعالیت های تولیدی بشمار می رفته است. برای
اثبات این مطلب به چند رویداد تاریخی اشاره می کنیم:
یکی از علل عمده شکست اعراب مسلمان در جنگ احد (سال 4 هجری) در واقع این بود که نگهبانان و پاسداران (اعراب مسلمان) ارتفاعات به طمع غنایم سنگرهای خود را ترک کرده و به جمع آوری غنایم مشغول شدند.
(تاریخ طبری. جلد3
.صفحه975-976-990-994)
در جنگ «جبل الرمات» نیز بر خلاف دستور محمد لشکریان اعراب مسلمان برای کسب غنایم از جای خویش حرکت کردند و باعث شکست اعراب مسلمان گردیدند. اهمیت کسب غنایم در جنگ اعراب تا به آنجا بود که در بعضی از جنگ ها مانند جنگ حنین لشکریان اعراب مسلمان بدون هیچ احترام و ملاحظه ای در برابر محمد می ایستادند و برای چگونگی تقسیم غنایم جنگی با محمد مجادله می کردند.
(تاریخ طبری. جلد3. صفحه
1214-1216)
- اعراب مسلمان در چه سالی به ایران حمله کردند؟
در
سال 18 هجری اعراب مسلمان به ایران حمله کردند.
- آیا در جنگ
های جلولا و نهاوند سپاه
ایران در مقابل حمله اعراب مسلمان به ایران مقاومت کردند؟
بله
- سپاه ایران در جنگ جلولا از خود مقاومت درخشانی در مقابل
حمله اعراب نشان دادند. اعراب مسلمان در جنگ جلولاء به سفاکی و
خشونت بسیاری دست زدند، آن چنانکه تمام مورخین از آن به نام واقعه
هولناک جلولا یاد
کرده اند.
در
جنگ جلولاء صد هزار تن از سپاه ایران کشته شدند و مدت ها اجساد
آنها به روی زمین باقی مانده بود و تعداد فراوانی از زنان و کودکان ایران به
اسارت رفتند. این جنگ به آن جهت جلولا (پوشانیده) نام گرفت که از بس کشته دشت و صحرا را پوشانیده
بود که نمودار عظمت و جلال جنگ جلولاء بود.
(تاریخ طبری.جلد 3. صفحه1829)
سپاه ایران در جنگ نهاوند نیز
مقاومت بسیار درخشانی در مقابل حمله اعراب مسلمان نشان دادند. اعراب مسلمان نیز در
جنگ نهاوند خشونت بسیار از خود نشان دادند بطوریکه «عروه بن زید»(شاعر
عرب) از جنگ نهاوند نیز به عنوان «پیکار هولناک» نام می
برد.
(اخبار الطوال .صفحه 151-152)
لشگر
ایران که گویند 400 هزار نفر بودند در آنجا بودند و به شکیبایی و پایداری
سوگند یادکرده بودند و اعراب مسلمان از لشگرایران آنقدر کشتند که خدا داند و
از اموال و غنیمت ها چندان نصیب اعراب مسلمان گردید که در هیچ کتابی اندازه آن ذکر
نشده است.
(آفرینش و تاریخ .جلد . 5. صفحه
192)
-آیا پس از تسلط اعراب مسلمان بر ایران، مردم ایران دست از مقاومت در برابر دین اسلام و اعراب مسلمان بر داشتند؟
خیر
- در طول سال های اشغال اعراب مسلمان ، مردم ایران همچنان بر علیه حکومت های دست
نشانده اسلامی به مبارزه پرداختند که به موارد ذیل می توان اشاره کرد:
پس
از فتح استخر ) سال
های 28-30 هجری) توسط اعراب ، مردم استخر در ایران سر به شورش
برداشتند و حاکم عرب آنجا را کشتند. اعراب مسلمان مجبور شدند برای بار دوم استخر را
به محاصره در اورند. مقاومت و پایداری مردم ایران در برابر اعراب مسلمان
آنچنان بود که فاتح استخر (عبدالله بن عامر) را به سختی نگران و خشمگین کرد
بطوریکه سوگند خورد که چندان از مردم استخر در ایران بکشد که خون براند.
پس خون همگان مباح گردانید و چندان کشتند خون نمی رفت تا آب گرم به خون ریختند پس
برفت و عده کشته شدگان ایران که نام بردار بودند »چهل هزار کشته
« بودند بیرون از مجهولان .
(فارسنامه ابن بلخی. صفحه 135)
(کامل . جلد3. صفحه 163)
«استخر :
در
زمان علی نیز مردم استخر
در ایران باردیگر به علیه اعراب مسلمان سر به شورش گذاشتند و این بار» عبدالله
ابن عباس» به فرمان علی شورش توده های مردم استخر در ایران را به خون
فرو نشاند.
(فارسنامه.صفحه 136)
«فارس و کرمان :
در
این هنگام مردم فارس و کرمان نیز در ایران بر علیه اعراب مسلمان قیام
کردند و عمال علی را از شهر بیرون کردند.
علی
برای خاموش کردن شورش مردم فارس و کرمان در ایران » زیاد بن ابیه » را
به سوی فارس و کرمان فرستاد.
(مروج الذهب. جلد2. صفحه 29)
«ری :
در
حمله اعراب به ری مردم شهر پایداری و مقاومت بسیار کردند؛ بطوریکه » مغیره »
در این جنگ چشمش را از دست داد . مردم جنگیدند و پایمردی کردند و چندان از آنها
کشته شدند که کشتگان را با نی شماره کردند و غنیمتی که خدا از ری نصیب مسلمانان
کرد همانند غنائم مدائن بود.
(تاریخ طبری. جلد 5. صفحه
۱۹۷۵)
مردم
شهر » ری « در ایران بارها به علیه اعراب
مسلمان شورش کردند. عمر و عثمان مجبور شدند چندین بار به » ری » در
ایران لشکر کشی کرده و شورش مردم شهر ری در ایران را سرکوب کنند.
(فتوح البلدان.صفحه 149)
در
زمان حضرت علی هم مردم » ری « در ایران سر به طغیان بر علیه اعراب
مسلمان گذاشته و از پرداخت خراج به والیان اعراب خودداری کردند بطوریکه در
خراج آن دیار کسری پدید آمد. علی » ابو موسی « را با لشکری فراوان به
سرکوب شورش مردم » ری « در ایران فرستاد.
(فتوح البلدان.صفحه 150)
«آذربایجان
زمان عمر
مردم آذربایجان در ایران چندین بار سر به شورش برعلیه اعراب
مسلمان گذاشتند و با سپاهیان اعراب بسختی جنگیدند. در
زمان عثمان هم شورش های متعددی بر علیه اعراب در آذربایجان
ایران روی داد.
(فتوح البلدان .صفحه 165-166-326)
«خراسان
مردم
خراسان در ایران که قبول اسلام کرده بودند پس از چندی مرتد شدند و در
زمان عثمان سر به
شورش بر علیه اعراب مسلمان گذاشتند.
بفرمان
خلیفه »عبدالله بن عامر» و «سعید بن عاص» به سوی خراسان
در ایران تاختند تا بار دوم «گرگان» و «طبرستان» و »
تمیشه» را فتح نمایند.
(مجمل التواریخ و القصص . صفحه 283)
«سیستان
مردم سیستان در
ایران نیز سربه شورش برعلیه اعراب گذاشتند و حاکم اعراب آنجا را از شهر
بیرون کردند.
(فتوح البلدان. صفحه272)
در
حمله به سیستان مردم
ایران مقاومت بسیار و اعراب مسلمان خشونت بسیار کردند بطوریکه » ربیع ابن
زیاد » برای ارعاب مردم و کاستن از شور مقاومت آنان دستور داد تا صدری
بساختند از آن کشتگان ( یعنی اجساد کشته شدگان جنگ را روی هم انباشتند ) و هم از
آن کشتگان تکیه گاهها ساختند و «ربیع ابن زیاد» بر شد و بر آن نشست و
قرار شد که هر سال از سیستان هزار
هزار ( یک میلیون ) درهم به امیر المومنین دهند با هزار غلام بچه و کنیز.
( تاریخ سیستان. صفحه ۳۷ ، ۸۰ )
( تاریخ کامل جلد1 . صفحه ۳۰۷)
« فارس
در سال 28 هجری مردم فارس در ایران علیه »عبیدالله بن معمر» سر به طغیان گذاشته و او را کشتند و اعراب مسلمان را شکست دادند. مردم دارابگر در ایران نیز بر علیه اعراب مسلمان سر به طغیان گذاشتند.
(کامل.جلد3 .صفحه 163)
مردم
طبرستان در ایران سال های طولانی در برابر اعراب مقاومت کردند.در زمان عثمان اعراب
برای فتح طبرستان کوشیدند و »سعید ابن عاص» به جنگ مردم طبرستان
در ایران رفت. نوشته اند و می گویند که حسن و حسین فرزندان علی که در این غارت ها از فرماندهان سپاه عرب بودند نیز در این جنگ
همراه »سعید بن عاص» و لشگر اعراب بودند.
(فتوح البلدان.صفحه 182)
«گرگان
مردم
گرگان در ایران، در زمان »سلیمان بن عبدالملک اموی» سر به طغیان بر
علیه اعراب مسلمان برداشتند و عامل خلیفه را کشتند.
«یزید
بن مهلب» برای سرکوبی مردم به سوی گرگان در ایران شتافت.» یزیدبن
مهلب « در گرگان سوگند خورد که با خون عجم آسیاب بگرداند و گندم
آرد کرده و بخورد.
(فتوح البلدان . صفحه 187-188)
«گیلان و دیلمستان
این
قسمت از ایران در حدود 250 سال در برابر هجوم و نفوذ اعراب
مسلمان مقاومت کردند بطوریکه اعراب مسلمان این نواحی را « ثغر» می
خواندند که یعنی: مرزی که ولایات اهل کفر را از مسلمانان جدا می سازد.
تمامی
مطالب مستند تاریخی بیان شده در این مقاله، توسط عده ای انسان میهن دوست جمع آوری
گشته و نگارنده تنها آن ها را بازنویسی کرده است، اما اکنون باید از مسلمانانی که
خود را ایرانی می دانند پرسید:
هم میهن مسلمان، مطالبی که خواندی تنها گوشه ای از جنایات اعراب را بازگو می کند، بی شک پس از خواندن این مقاله بدان پی برده ای که پدرانت چگونه مسلمان شدند و نه تنها با آغوش باز اسلام را نپذیرفتند، بلکه از کشته ها شان، پشته ها ساختند و از خون ها شان، رودها جاری کردند تا ایرانیان با زور اسلام را بپذیرند، با این وجود، تو ای فرزند ایران زمین، چگونه حاضری تا ادامه دهنده راه کسانی باشی که به اجدادت تجاوز کردند و آنان را وحشیانه قتل عام کردند و اموال سرزمینت را به تاراج بردند؟
هم میهن مسلمان، مطالبی که خواندی تنها گوشه ای از جنایات اعراب را بازگو می کند، بی شک پس از خواندن این مقاله بدان پی برده ای که پدرانت چگونه مسلمان شدند و نه تنها با آغوش باز اسلام را نپذیرفتند، بلکه از کشته ها شان، پشته ها ساختند و از خون ها شان، رودها جاری کردند تا ایرانیان با زور اسلام را بپذیرند، با این وجود، تو ای فرزند ایران زمین، چگونه حاضری تا ادامه دهنده راه کسانی باشی که به اجدادت تجاوز کردند و آنان را وحشیانه قتل عام کردند و اموال سرزمینت را به تاراج بردند؟
نگارنده نیک می داند نگارشی که انجام شد از چه حقیقت تلخی سخن به میان می آورد؛ سخن را با گفته ای از ادیب ، نویسنده و پژوهشگر دکتر شجاع الدین شفا ، به پایان می بریم: ”یک مسلمان ایرانی تنها از این جهت مسلمان است که پدرش مسلمان بوده است و پدر او نیز به همین دلیل مسلمان بوده که پدری مسلمان داشته است و پایان این خط زنجیر به مردم زرتشتی فلک زده ای می رسد که با شمشیر عرب لااله الاالله گفته بود، بی آنکه حتی معنی آنرا دانسته باشد.” (شجاع الدین شفا – تولدی دیگر(
حال، ایرانیانی که این مقاله و مقاله های دیگر ما را می خوانند و بازهم اصرار دارند که ایرانیان با طیب خاطر اسلام پذیرفتند و اسلام دین بر حق است، به هیچ روی ایرانی نیستند و تفاوتی با آن جنایتکاران تازی و رژیم ضد مردمی کنونی نخواهند داشت.
کمی تامل کنیم و قدری تفکر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر