شنبه، شهریور ۹

از اشاره‌های قرآن به مراحل تکامل جنین 3


 در مورد معجزه علمی قرآن ( یک ادعای نا متعارف مضحک و محکوم شده از طرف علمای اسلام در مورد نسبت دادن به معجزه بودن قرآن از این طریق ) درباره جنین (بخش سوم )

سوره حج آیه 5:
ترجمه: «ای مرمان اگر از برانگیختن در شک هستید، پس بدرستیکه ما شما را از خاک آفریدیم سپس از نطفه سپس از خون بسته سپس از گوشت پاره داراى خلقت كامل و خلقت ناقص تا بر شما روشن گردانيم و آنچه را اراده مى‏كنيم تا مدتى معين در رحم ها قرار مى‏دهيم …»

ابتدا نقل قول از معتقدین به معجزه علمی:
«واژه‌ي «علق» جمع «عَلَقَه» در اصل به معناي «چيزي كه به چيز بالاتر آويزان شود» آمده است و موارد استعمال آن در خون بسته، زالو، خون منعقد كه در اثر رطوبت به هر چيز مي‌چسبد، كرم سياه كه به عضو آدمي مي‌چسبد و خون را مي‌مكد و … مي‌باشد. پس مي‌توان گفت: در مواردي كه علق استعمال شده: يكي چسبندگي و ديگري آويزان بودن، لحاظ شده است مانند: زالو، خون بسته و كرم كه به عضو بدن مي‌چسبد و آويزان مي‌شود.»

«در ادبيات عرب، براي کلمه علقه سه معناي متفاوت مي يابيم: 1. زالو، 2. یک چیز آویزان، 3. توده یا لخته خون». «لخته خوني به شکل و شمایل زالو که حاصل تغییر و تحول نطفه است وارد رحم می شود و به دیواره رحم آویزان می شود و معجزه علمي قرآن اینست که الله با تعبیر زیباي علق به همه این موارد یکجا اشاره کرده و از هفته سوم بارداري با چشم غيرمسلح كاملاً به صورت گوشت جويده پديدار مي‌گردد (مقايسه‌اي ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، دكتر بوكای، ص 275) که کاملا با آیات قرآن منطبق است و …»

و اما :
کلمه «علقة» در ترجمه‌های زیر بصورت «خون بسته» یا «لخته خون» یا «پاره خون بسته» یا «پارچه خونی بسته» یا «علقة» ترجمه شده: [صاحب محدث دهلوی، سید رضا سراج، فیض الاسلام، محمد خواجوی، جلال‌الدین فارسی، جلال‌الدین مجتبوی، عباس مصباح‌زاده، محمد کاظم معزی، حاج محمود یاسری، عبدالمحمد آیتی، اشرفی تبریزی، مکارم شیرازی، ابوالحسن شعرانی، خرمشاهی، مهدی الهی قمشه‌ای، احمد کاویان‌پور، کاظم پورجوادی، فولادوند].

و نیز در تفاسیر زیر هم با ترجمه‌های «خون بسته» یا «لخته خون» یا «پاره خون بسته» یا «پارچه خونی بسته» بیان شده: [نمونه، المیزان، جامع، روض الجنان و روح الجنان، مجمع البیان، گازر، مواهب، منهج الصادقین، خلاصة المنهج، انوار درخشان، شریف لاهیجی، اثنی عشری، حجة التفاسیر، روان جاوید، مخزن العرفان، عاملی، اطیب البیان].
تنها در تفسیر آسان نوشته محمد‌جواد نجفی در یک جا علقه را به معنای کرم و زالو و در جای دیگر به معنای لخته خونی به شکل زالو ترجمه کرده.
طبرسی می گوید: «علقه به معنی قطعه خون خشک شده و جمع آن علق می باشد. همچنین علق به معنای زالو نیز می باشد.»




با توجه به موارد بالا می بینید که معنای واقعی علقة در زبان پارسی همان لخته خون می باشد. و علق که در این آیه ذکر نشده است هم جمع علقة است و هم به معنای زالو؛ بنابراین بازهم با توجه به نوشته‌های قبلی و ذکر این مورد که قائلین به معجزه علمی قرآن با تحریف در ترجمه لغات می‌کوشند معنای آیه را منطبق بر علم روز کنند، واقعا مغرضانه عمل کرده و باعث سردرگمی دیگران می‌شوند.

همچنین «علق» در مقام فعل به معنای آویختن، آویزان کردن، مصلوب شدن، چسبیدن به… می‌باشد؛ که باز هم قائلین به معجزات علمی ( یک ادعای نا متعارف مضحک و محکوم شده از طرف علمای اسلام در مورد نسبت دادن به معجزه بودن قرآن از این طریق) از معانی این فعل برای علقة که در واقع اسم می‌باشد استفاده کرده و تفسیر به رأی می‌کنند.

با توجه به مطالب بالا و نیز مرور تمامی ترجمه‌ها و تفاسیری که در بالا نام برده شد، تنها معنای علقه همان خون بسته یا لخته خون می‌باشد و هیچ استنباط دیگری نمی توان از آن کرد از جمله اینکه بگوئیم لخته خون به شکل زالو است یا بگوئیم لخته خون آویزان است.

در واقع در شرح علمی عمل لقاح و رشد سلول های بنیادین انسانی در رحم بدین گونه هست که از اتصال اسپرماتوزون و تخمک در لوله فالوپ، سلول تخم (زیگوت) بوجود می‌آید و پس از دو روز این سلول با کمک فعالیت عضلات جداره لوله حمل تخمک، سفر خود را به رحم آغاز می کند که این سفر تقریبا 4 روز طول می‌کشد و در طول این سفر، سلول تخم هر دوازده ساعت به دو برابر تکثیر شده و پس از 6 روز از عمل لقاح، این مجموعه سلولی با نام «مورولا» وارد رحم می شود.




مورولا یک توده سلولی شامل صدها سلول می‌باشد و شکل کروی دارد و درون آن حفره مانند است (به آن بلاستوسیست نیز می‌گویند) و صحیح نیست آن را لخته خون خطاب کنیم و نیز به دیواره رحم آویزان نمی‌شود، بلکه درون يكی از چين‌خوردگی‌‌های فراوان بافت پوششی درون رحم جايگزين می شود و به تدريج بين جنين و بدن مادر ارتباط ساختمانی و فيزيولوژيكی به وجود می‌آيد. که این عمل القاء نام دارد. پایان عمل القاء مورولا تقریبا 10 الی 12 روز پس از لقاح می باشد. قسمتی از این سلولها با تکثیر خود به دیواره رحم (آندومتر) نفوذ کرده و جفت را تشکیل می‌دهند.

سلول هایی که در داخل بلاستوسیست هستند توده داخلی سلول نامیده می‌شوند که همان سلولهای بنیادین هستند و توانائی ساخت بیش از 200 نوع سلول از جمله خونی و غضروفی را دارند و رشد سر، بدن و ساخت‌های دیگر حیاتی را باعث می‌شوند. در مدت 1 هفته، سلول های توده داخلی سلول، دو تا لایه را تشکیل می‌دهند که به آنها هیوبلاست و اپی‌بلاست گفته می‌شود. 

هیوبلاست یا غشاء داخلی جنین، کیسه محتویات نطفه را ایجاد می‌کند که وظیفه آن تغذیه جنین توسط مادر است. در ابتدا یاخته های خون در این کیسه ظاهر شده و رگهای خونی در سرتاسر جنین تشکیل می‌شوند. سلول هایی از اپی‌بلاست پرده‌ای را تشکیل می‌دهند به نام آمنیون که جنین داخل آن رشد می‌کند. در مدت تقریبا 3 هفته اپی‌پلاست 3 لایه بافت سلولی ابتدائی جنین را تشکیل می‌دهد به نامهای اکتودرم (منشأ ساخت مغز، نخاع، عصب‌ها، پوست، ناخن‌ها و مو) ، ایندودرم (منشأ ساخت دستگاه تنفس، مسیر هاضمه، جگر و لوزالمعده و …) ، و مزو‌درم (منشأ ساخت قلب، کلیه‌ها، استخوان ها، غضروف ها، عضلات، یاخته‌های خون و …).




با تشکیل جفت تغذیه جنین (جنین به معنای «بزرگ شدنی در داخل») توسط جفت آغاز می‌گردد. با بوجود آمدن دو سرخرگ و یک سیاهرگ در بند ناف عمل انتقال اکسیژن، مواد غذائی و پادتن‌ها میان خون مادر و خون جنین و نیز دفع دی اکسید کربن از طریق بند ناف متصل به جفت آغاز شده و در واقع هنگام این انتقال، خون مادر و جنین با هم مخلوط و ترکیب نمی‌شوند و علت آن تشکیل غشائی به نام کوریون (مشیمه) است.

جنین درون کیسه درون رحم رشد می‌کند و محافظت از آن توسط مایع آمنیوتیک درون این کیسه صورت می‌گیرد که حکم ضربه‌گیر را دارد. در طول 8 هفته، اندامها، سر و ظاهر صورت شکل می‌گیرد و بیشتر اعضاء تشکیل می‌شوند. در واقع در دوران جنینی سیستم های اصلی بدن بوجود می‌آید. در آغاز هفته نهم نام جنین به رویان (رویان به معنای «در حال رشد زائیده نشده») تغییر میابد و تا آخر بارداری تکامل و رشد سیستمهای بدن انجام و شروع بکار آنها آغاز می‌شود.

در مدت 3 هفته مغز به 3 قسمت اصلی (جلو، میانی و عقب) تقسیم و همزمان دستگاه های تنفس و هاضمه رشد می‌کنند و نیز رگهای خونی تشکیل می‌شوند. از روز هجدهم بعد از لقاح قلب شروع به شکل‌گیری کرده و با رشد سریع، 22 روز بعد از لقاح شروع به تپش می‌کند.
از روز 28 ام بعد از لقاح، چشم ها، گوش ها، و سیستم تنفسی شروع به شکل‌گیری می‌کنند. از روز 42 ام اسکلت غضروفی بدن کامل و امواج مغزی قابل ثبت است. از هفته 5 ام دست ها و پاها شروع به رشد می‌کنند. از هفته 7 ام پلک ها و انگشتان شکل می‌گیرند و بینی متمایز می‌شود. در هفته 8 ام تمام سیستم های بدن شکل گرفته و رشد ناخن ها شروع می‌شود و دوره جنینی تمام و دوره رویانی شروع می‌گردد. در ماه 4 و 5 برای نخستین بار مادر می‌تواند حرکت رویان را احساس کند.



نتیجه‌گیری:

اول)  کلمه «علقة» در آیات فوق بکار رفته، نه «علق»

دوم)  «علقه» به معنای لخته خون و «علق» بصورت اسم جمع، جمع علقه و بصورت اسم مفرد به معنای زالو  و بصورت فعل به معنای آویزان‌شدن است. همچنین در سوره علق آیه دوم « خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ» علق اسم است و به معنای همان خون بسته یا لخته خون ترجمه شده. در بعضی ترجمه‌ها لخته خون و در بعضی بصورت جمع و لخته‌های خون بیان شده.

سوم)  علق در مقام اسم مفرد و در معنای زالو هیچ ربطی به علقه به معنای لخته خون ندارد.

چهارم)  علقه را نمی توان لخته خون زالو شکل یا لخته خون آویزان معنا کرد. زیرا صحیح نیست دو معنای متفاوت دو کلمه از یک ریشه را با هم ترکیب و بصورت صفت و موصوف بیان نمود.

پنجم)  مورولا یک توده کروی شکل با یک حفره درونی و شامل صدها سلول است و لخته خون نیست.

ششم)  مورولا به دیواره رحم آویزان نمی‌شود بلکه درون يكی از چين‌ خوردگی‌های فراوان بافت پوششی درون رحم جايگزين می‌شود و به تدريج بين جنين و بدن مادر ارتباط ساختمانی و فيزيولوژيكی به وجود می‌آيد. و به این عمل القاء گفته می‌شود. که پایان آن 10 الی 12 روز بعد از عمل لقاح است.

هفتم)  مورولا یا همان جنین هیچگاه لخته خون نیست بلکه با تکثیر سلول های بنیادین و شرح علمی که در بالا بیان شد، رگ ها و قلب و یاخته‌های خونی تشکیل شده و پس از راه اندازی سیستم گردش خون، خون جنین درون رگ ها به گردش می‌آید و توسط بند ناف متصل به جفت، مواد غذائی و اکسیژن را از مادر گرفته و دی اکسید کربن را دفع می‌کند.

هشتم)  همانطور که در شرح علمی مراحل تکامل جنین در بالا بیان شد، سلول های بنیادینی که در داخل مورولا وجود دارند، منشأ ساخت دستگاه‌ها و اندامهای مختلف جنین هستند و شکل گیری غضروف ها و  استخوان ها و ماهیچه ها و سیستم های مختلف بدن مانند دستگاه تنفسی و هاضمه و عصبی و…  به صورت همزمان و موازی پیش میرود و لذا با بیان آیه 14سوره مؤمنون خیلی تفاوت دارد. غضروف ها و استخوان ها توسط بافت مزودرم و در داخل بدن جنین شکل می‌گیرند و اعتقاد به وجود یک تکه گوشت جویده شده« مضغة » و تبدیل آن به استخوان و سپس رویش گوشت بر روی آن یک باور کاملا اشتباه و نشانگر دانش پزشکی همان عصر محمد پیامبر می‌باشد.

ادامه دارد ....



کمی تامل کنیم و قدری تفکر

هیچ نظری موجود نیست: