جمعه، مرداد ۲۵

آیا پیامبر اسلام بی سواد بود؟


گزیده ای از زندگی پیامبر اسلام محمد بن عبدلله


محمد بن عبدلله جوانی بی نام و نشان بود که زندگی پرتلاطمی رو سپری کرد ، در هر بخش از زندگی ایشون که نیک می نگرید متوجه می شوید که زندگی ایشان مثل یک زنجیر با قطعاتی به هم پیوسته هستند برای رسیدن به قدرتی زمینی !! ( بله درسته برا اثبات این حرف مطالب زیر رو بخونید )

محمد بن عبدلله که مسلمان ها حضرت محمد می نامند او را ، در منطقه ای به دنیا می آید که چند خاصیت داشت :
- مردمانش بادیه نشین بودن و از سیستم حکومتی قبیله ای بهره می برند و افراد با نفوذ قبیله معمولا حرف اول را در زندگی این افراد میزدند

- اعراب از قدیم افراد متکلم و دارای ادبیات غنی بودن و بالقوه مردمی شاعر و متکلم در خود داشت ( مثل مردمان شیراز و خراسان که در سالهای دور افرادی خوش ذوق در شعر و ادبیات پارسی بودند)

- اقتصاد آن زمان خلاصه میشد در دامداری ، کشاورزی و تجارت این اقلام بین سرزمین های مجاور
- و ...

خب من میخوام از دوران کودکی پیامبر اسلام صرفنظر کنم و چند نکته گذرا درباره تاریخچه زندگی ایشون بیان کنم که گویای تکه های پازلی است که زمینی بودن اسلام رو به نوعی مشخص میکنه


ازدواج پیامبر اسلام :
محمد در سن ۲۵ سالگی همسری رو اختیار میکنه به نام خدیجه که از تجار و سیاسیون معروف اون زمان عربستان بود، 
نکته :
مسلمونها معتقد هستند خدیجه از محمد تقاضای ازدواج میکنه و ایشان قبول می کنند ، به نظر شما دلیل پذیرفتن این ازدواج چه بوده؟ و چه می شود که بعد از ۲۷ سال از آن زمان و در سن ۵۷ سالگی محمد دختری 9 ساله رو به همسری میگیره ؟؟!!!؟

 خدیجه
خدیجه قبل از ازدواج با محمد ۲ بار شوهر کرده بوده و در زمان ازدواج با محمد ۴۰ سال سن داشته ، این خانم از مال و اموال زیادی برخوردار بودند و محمد هم قبل از ازدواج شون از افرادی بودند که برای خدیجه کار می کردند و به سفرهای تجاری می رفتند ) که نشون میده محمد از هوش بالایی برخوردار بوده به عنوان تاجر ، که این مغایر با بی سوادی ایشون هست یا میشه گفت یک بی سواد هوشمند؟؟؟ )
 نکته :
 البته مسلمونا میگن ازدواج پیامبر با خدیجه فقط و فقط به خاطر خود خدیجه بوده و دلسوزی محمد، وگرنه این اختلاف سنی و شرایط مالی خدیجه و ... هیچ ربطی به تصمیم شون نداشته چون حضرت محمد آدم دنیا دوستی نبودند هیچ وقت !!!! ( شما باور کردین؟؟؟؟ )

بی سوادی محمد :
بارها اشاره شده که محمد فردی بی سواد بوده پس نمی تونسته خودش قرآن رو بیاره ،ابتدا باید از اینان پرسید منظورتون از سواد چیست؟ لیسانس آکسفورد؟ دکترای ام آی تی؟ کاردانی دانشگاه آزاد؟
و یا صرفا منظور خواندن و نوشتن مدنظرشون هست؟؟؟؟
خب اون زمان دانشگاه یا حوزه یا مکتبی چیزی که نبوده که افراد در اونجا تحصیل کنند، پس تنها راه بدست آوردن علم ، رفتن پیش افراد عالم و با تجربه و پرسیدن از اونهاست و میشه گفت « کسب تجربه » حال اگه به تاریخ نگاه کنیم خواهیم دید که محمد هم دقیقا بعد از سفرهای متعددی که به مناطق اطرافش داشته چیزی به نام قرآن رو میاره و جالبه بدونین در کل قرآن مطلبی خارج از موارد موجود در اون زمان چه از نظر فرهنگی چه علمی نمی بینین ...
 و اما در مورد سواد ادبیاتی محمد، باز هم با رجوع  به تاریخ ( همانطور که در ابتدای مقاله هم اشاره شد)، می بینید که اعراب اصولا متکلمان قهاری هستند و به دلیل غنای ادبی که در ادبیات خود دارند ذاتا آدم های شاعری هستند ( که مثال هم زدم برای درک بهتر، فردی را تصور کنین که در شهرهایی مثل شیراز و یا شهرهای خراسان ما در گذشته و حال زندگی کرده باشه ، ناخودآگاه وقتی در محیطی مملو از شعرا و افراد فرهیخته باشی خود به خود ذوق ادبی پیدا خواهی کرد )  
به همین دلیل میشه به راحتی پذیرفت که غنای ادبی در محمد و اطرافیانش برای سرودن کتابی ادبی کاملا قابل پیش بینی بوده و احتیاج به کلاس رفتن نداشته تا بتونه یه کتاب ادبی عربی ( که البته اون زمان کتابت نشده ( رو بیاره از طرفی اگرم منظور سواد نوشتن و خواندن باشه ، که یک بچه در یک یا دو سال میتونه خواندن و نوشتن رو یاد بگیره پس نمیشه قبول کرد که انسانی در اون شرایط و این همه سال نتونسته باشه یه خوندن و نوشتن رو یاد گرفته باشه. ( هرچند ما در مورد کتابت قرآن توسط محمد هم چیزی نشنیده ایم )
پس ما چیزی به نام بی سوادی محمد نمی تونیم ادعا کنیم.
--------------------------------------------------------------------------------------------

نزول قرآن :
قرآن شفاهی که زمان محمد به اصطلاح نازل میشه دقیقا بعد از ازدواج با خدیجه و سفرهای جهانگردی ایشون اتفاق میوفته و زمانی که محمد با سفرهاش با فرهنگ ها و ادیان مختلف آشنا میشه و دقیقا از همون فرهنگها در دین اسلام کپی میشه ( از جمله نماز پنجگانه و مهراب ) که به اشتباه محراب گفته می شود، مهراب از کلمه مهر میاید و محلی برای مهرورزی به خدا نامیده میشد در زرتشت؛ اما محراب در عربی به معنای محل جنگ!!! هست ( و نماد قبله و ... که از دین زرتشت عینا کپی شده ) و محمد ترکیبی از گفته های دیگر ادیان و دقیقا فرهنگ خاص و بخشی از اخلاق نسبی خود اعراب در همون زمان ( مثل کنیز داری یا چند همسری و بیابان نشینی و شتر و خرما و ... )  رو در قالب دین بیان میکنه در کل قرآن هیچ اشاره ای خارج از فرهنگ و واقعیت اون زمان و تخیل یک انسان در ۱۴۰۰ سال پیش نمی بینید ( که مثلا کوهها رو می دید می گفت اگه این کوهها با این عظمت بلند بشن و راه بیوفتن چه ها که نشود پس اسم اینو بذارم قیامت )
 ------------------------------------------------------------------

رواج اسلام :
دین های خداپرست تعریف مشخصی دارن ، راه رسیدن به خدا یعنی فردی میاد به شما میگه این راه برای رسیدن به خدا هست اگر می خواهی به سعادت اخروی برسی تحقیق کن ببین من راست میگم اگه آره بیا و دین من رو قبول کن اگرم نه شما مختاری که دین رو قبول نکنی و تبعاتش با خودت و خدا درسته؟

حالا چرا این دین توسط زور و شمشیر گسترش پیدا میکنه؟ اصلا این با اصل و پایه تعریف دین مغایرت نداره؟ یعنی وقتی شد خشونت، دیگه دین نیست؟ چون خدا اگر بخواد خودش میتونه بنده بدکارش رو تنبیه کنه ، یا به نظر شما نمی تونه و به فرشته هاش هم نه، میاد به یه بنده این ماموریت رو میده؟

----------------------------------------------------------

اصول اخلاقی محمد که امروزه  غیر اخلاقی محسوب می شوند:

چند همسری
محمد به چند همسری عقیده داشت ( در مقطعی ۱۷ زن همزمان داشت ، منبع : تاریخ طبری ) ، زنان رو که در قبل از وی در مناصب مهم کشوری و تجاری نقش های عمده داشتند ( مثل زن اولش خدیجه ) بعد از آمدن اسلام به یک خانه نشین و سرکوب شده که فقط جهت استفاده مردها استفاده میشن تبدیل کرد که اگر شوهرشون زن دیگری داشت دم نزنند پول تو جیبی بگیرند (نفقه) و حرفی نزنند، صیغه رو مطرح کرد که اجاره کردن زن هست ( در صیغه فقط مدت زمان مشخص و مبلغ مشخص (مهریه) اون هم فقط از طرف مرد برای زن مطرح میشه و هیچ چیز دیگه ای نداره ) هرچند اهل سنت عقیده دارن صیغه ابداع شیعیان هست و در اسلام صیغه معنا ندارد ، از اون طرف شیعیان هم با اشاره به یکی از آیات قرآن که در مورد متعه یا صیغه سخن گفته شده اشاره می کنند و همچنین رواج صیغه در زمان پیامبر ، که اهل سنت هم به این قضیه واقف هستند و در حقیقت صیغه برای اهل سنت از زمان خلیفه دوم ( عمر که به ایران هم حمله کرد ) قدغن شد ...
---------------------------------------------

برده داری
گرچه عده ای از مسلمانها مدعی نگاه منفی اسلام به برده داریست اما شاهد هستیم در جاهای متعددی از قرآن آیاتی مبنی بر تثبیت برده داری آمده ، و همچنین خود پیامبر اسلام هم از طریق جنگ ( به بردگی گرفتن زنان اسیر ) و همچنین از طریق هدیه گرفتن کنیز در سفرهایی که داشتند مثل ماریه که در سفر مصر گرفت،  برده داری می کرد... کودک آزاری یا استحکام قومیتی یا ازدواج کاملا نرمال؟
یکی دیگر از انتقادهایی که به پیامبر اسلام می شود این است که محمد در سن ۵۷ سالگی دختری ۶ ساله رو به همسری میگیره ( عایشه ) ( به روایتی ۹ ساله ) ،  به نظر شما این چه معنی میدهد؟ ( فرض کن دختر ۹ ساله اون زمان مثل دختر ۱۵ ساله الان باشه و مرد هم همان ۵۷ ساله ، اگه در اقوام کسی رو با این سن و سال دارین خودتون تصورش کنین تا شنیع بودن این عمل بیشتر معلوم شود البته دلیل این ازدواج علاوه بر مسائل جنسی ، در جهت استحکام روابط با قبایل هم بوده ، چرا که عایشه دختر ابوبکر ( خلیفه اول بعد از محمد ( بود که با اینگونه ازدواج ها به اصطلاح خود روابط را قویتر می کنند ( با ایجاد حرمسرا!!!! حال شما حال اون دختر بچه رو درک کنین)
------------------------------------------------------------

کشتار
کشتن افرادی که مثل شما فکر نمی کنند از دیگر تفکرات غیر انسانی محمد بود که در کتاب قرآن هم به کرات بهش اشاره کرده البته در سوره های مدنی ( یعنی بعد از اینکه قدرت را در عربستان به دست گرفت اما در سوره های مکی که هنوز قدرتی نداشت بیشتر به ملاطفت و تحمل و ... توصیه می کردن که این نیز گواهی دیگر بر زمینی بودن قرآن دارد )
-------------------------------------------------

فرزندان پیامبر اسلام 
عده ای تصور میکنند که محمد فرزند پسری نداشته، بنا بر نقل تاریخ پیامبر اسلام هفت فرزند سه پسر و چهار دختر داشته اند به نامهای: قاسم، عبدالله، زینب ، رقیه  ، ام کلثوم ، فاطمه و ابراهیم
مشهور است که شش فرزند اول همگی از خدیجه و ابراهیم از ماریه قبطیه (کنیز یا برده ای که از حاکم مصر هدیه گرفته بود) . اگر چه زینب و رقیه و ام کلثوم را بعضی فرزند خوانده پیامبر اسلام می دانند.
پسران ایشان همگی در کودکی فوت نمودند. پس از آن عاص بن وائل پیامبر اسلام را ابتر خواند و اینجا بود که محمد برای بازیابی جایگاه خود در میان طرفدارانش سوره ی کوثر را آورد ( البته این ادعای شیعیان هست که منظور این سوره فاطمه هست، و اهل سنت این فرضیه را کلا رد میکند )




کمی تامل کنیم و قدری تفکر


۱ نظر:

ناشناس گفت...

درود بر شما مطالبی که عنوان کردید با تامل میشه فهمید که به حقیقت نزدیک تر هست تا آنچه که بر سر زبانها و کتب مختلف نوشته شده و با این گونه توصیف حرف شما درست و مورد تایید هست موفق باشی